ملودی گمشده
ℜ ترجمه برگزیده و برندهی مسابقه انجمن در بخش ترجمه داستان کوتاه انگلیسی در سال 1403 ℜ
کتابخانهای متروک، مدفون در گذر زمان، با آرامش نظارهگر طلوع دوبارهی خورشید و گذر روزی دیگر است.
قفسههای سنگین، سایهی پیانوی بزرگ شکستهای را منعکس میکنند که با دلتنگی کنار پنجرههای فرسوده آرمیده است. پیانو در خاطرات روزگارانی غرق است که نوای هر نُتش، پژواک نجواهای شخصیتهای پرشوری بود که در میان قفسهها جا خوش کرده بودند، روزگاری که هر نت در تلاشی ناامیدانه برای هماهنگی با آواز پرندگانِ آن سوی پنجرهی باز، به نت دیگر میچسبید.
اکنون با پشتی که تا ابد رو به تماشاگران است، کلیدهای آفتابزدهاش آغوششان را برای آفتاب صبح، درختان غولپیکر بید و همخوانیای که هرگز نمیتوانند به آن بپیوندند میگشایند.
No Comments