گزارش جلسه نقد و بررسی کتاب «چشم‌هایش» اثر بزرگ علوی

سلام! کاربر مهمان

گزارش جلسه نقد و بررسی کتاب «چشم‌هایش» اثر بزرگ علوی

سی‌ و ششمین جلسه باشگاه کتابخوانی انجمن ادبی بخوان با ما در روزهای پایانی سال ۱۴۰۱ (۲۰ اسفند ماه) از ساعت ۱۶ الی ۱۸، در دفتر انجمن (خانه‌باغ فرهنگ و هنر) واقع در پارک نبوت٬ بلوار نبوت٬ کرج با حضور جمعی از علاقه‌مندان به کتاب برگزار شد.

 

در ابتدای جلسه، مژگان دولت‌آبادی نویسنده این اثر را به‌طور اجمالی معرفی کرد:

دولت‌آبادی گفت: « سید مجتبی آقابزرگ علوی (ملقب به آقا بزرگ علوی یا بزرگ علوی) به تاریخ ۱۳ بهمن ۱۲۸۳ در تهران متولد شد و ۲۸ بهمن ماه ۱۳۷۵ در برلین از دنیا رفت. او نویسنده، سیاست‌مدار چپ‌گرا، روزنامه نگار و استاد زبان فارسی بود. وی علاوه بر تالیف چندین رمان،  آثاری را از نویسندگان غربی به فارسی ترجمه کرده است و همچنین در امر فرهنگ‌نویسی نیز دستی بر آتش داشته است. او را همراه با صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستان‌نویسی نوین ایرانی می‌دانند. علوی، همانند هدایت، در دگرگونی داستان‌نویسی ایران تاثیر گذاشت و مانند او به سبک واقع‌گرایی می‌نوشت.

علوی در سال ۱۳۰۲ همراه با پدرش به آلمان رفت و پنج سال بعد به ایران بازگشت. نخستین داستان برجسته‌اش «سرباز سربی» را در سال ۱۳۰۰ به رشته تحریر در آورد. وی شاهکار ادبی خود یعنی رمان چشم‌هایش  را در سال ۱۳۳۱ منتشر کرد. بزرگ علوی اوایل سال ۱۳۳۲ برای شرکت در یک جشنواره ادبی به پراگ رفت. در زمان کودتای ۲۸ مرداد، به آلمان شرقی رفت و پس از مدتی٬ کرسی استادی دانشگاه هامبولت را در رشته زبان و ادبیات فارسی به دست آورد. از دیگر آثار او می‌توان به «سالاری‌ها» و «موریانه» اشاره کرد. علوی پس از انقلاب اسلامی سال ۵۷، برای مدت کوتاهی به ایران بازگشت، لیکن دوباره ایران را به مقصد آلمان شرقی ترک نمود. این نویسنده توانمند به علت سکتهٔ قلبی در بیمارستان فریدریش هاین برلین بستری شد و سرانجام در روز یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۷۵ درگذشت.»

بعد از این معرفی اجمالی از بزرگ علوی، دولت‌آبادی خلاصه داستان را برای حاضران تعریف کرد: «داستان این کتاب در زمان رضاشاه اتفاق می‌افتد و خواننده با قصه زندگی یک استاد بزرگ نقاشی آشنا می‌شود که مبارز سیاسی نیز هست. یکی از دوستداران این هنرمند به دنبال راز مرگ مشکوک اوست. این فرد بعد از مدتی می‌فهمد که راز مرگ استاد در یکی از تابلوهایش است که استاد نام آن را چشم‌هایش گذاشته است.»

سپس دولت‌آبادی به بیان نقطه‌نظرات و دیدگاه خود از این داستان پرداخت:

 

« شخصیت اصلی و پررنگ این داستان زنی است که استاد نقاش تابلوی چشم‌هایش را برای او و به یاد او ترسیم کرده است. نویسنده این زن را با دقت توصیف می‌کند، به گونه‌ای که خواننده به راحتی او را تصور می‌کند و با او إحساس آشنایی پیدا می‌کند. پیرنگ داستان و روند حوادث به درستی طرح‌ریزی شده است و خواننده که با کتابی واقع‌گرا روبه‌رو است جذب داستان می‌شود و تمایل دارد آن را تا آخر دنبال کند. بعضی‌ها عقیده دارند که علوی در طراحی شخصیت استاد ماکان (استاد نقاش) نیم‌نگاهی به کمال‌الملک و نیم‌نگاهی دیگر به شخصیت دکتر ارانی داشته است. فرنگیس شخصیت اصلی داستان است و البته ماکان نیز نقش برجسته و پررنگی در این داستان دارد. سایر شخصیت‌ها (آقا رجبی٬ مهربانو، سرهنگ آرام و …) جز شخصیت‌های فرعی هستند که در جای درست خود قرار گرفته‌اند. این رمان داستانی است عاشقانه و روان‌شناختی و البته نباید از ابعاد سیاسی و اجتماعی آن نیز غافل ماند. در این کتاب٬ زیر و بم روحیات و علائق زنی اشرافی به خوبی تصویر شده است و کمابیش به برخی از حوادث اجتماعی و تاریخی دوران خود نیز اشاره دارد.»

پس از معرفی و نقد دولت‌آبادی، حاضران در جلسه به ارائه نظرات خود پرداختند و درباره این کتاب به بحث و گفت‌و‌گو پرداختند. جلسه در ساعت ۱۸ به پایان رسید.

جلسه بعدی در تاریخ ۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ به نقد و بررسی «جنایت و مکافات» اثر «داستایوفسکی» اختصاص دارد.

 

درباره‌ی نویسنده:

سید مجتبی آقابزرگ علوی (زاده ۱۳ بهمن ۱۲۸۳، تهران – درگذشته ۲۸ بهمن ۱۳۷۵ برلین) شهرت‌یافته به آقا بزرگ علوی و بزرگ علوی نویسندهٔ واقع‌گرا، سیاست‌مدار، روزنامه‌نگار نوگرا و استاد زبان فارسی ایرانی بود که بیش از چهار دهه از نیمهٔ دوم سدهٔ بیستم را در آلمان زیست و به ترجمه، نقد و فرهنگ‌نامه‌نویسی نیز پرداخت.او را همراه با صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستان‌نویسی نوین ایرانی می‌دانند.‌

 

 

 

درباره‌‌ی کتاب:

بعید است کتابخوانی حرفه‌ای باشید و نام رمان چشم‌هایش (Her Eyes) را نشنیده باشید؛ کتابی که نخستین بار در سال 1331 منتشر شد و پس از انتشار علاوه بر استقبال بی‌نظیر مردم، تاثیر شگرفی بر سبک داستان‌نویسی نویسندگان پس از خود به وجود آورد. بزرگ علوی (Bozorg Alavi) با بیانی ساده و با استفاده از شیوه حدس و گمان، داستان زنی از طبقه بالای جامعه در زمان رضاه شاه را بازگو می‌کند که عاشق نقاشِ معروفی به نام ماکان شده است. استاد ماکان، رهبر تشکیلات زیرزمینی بر ضد حکومت رضا شاه است و فرنگیس به خاطر عشق او وارد مبارزات سیاسی علیه حکومت می‌شود. اکنون بعد از مرگ استاد ماکان در تبعید و گذشت چندین سال، معروف‌ترین اثر نقاش پرده‌ای از چشمان زنی‌ست که رازهای زیادی را در خود پنهان کرده و ناظم مدرسه‌ای که تابلوهای استاد ماکان در آن نگهداری می‌شود، به دنبال یافتن آن زن و بر ملا کردن راز نهفته آن چشم‌هاست.

در نهایت او فرنگیس را پیدا می‌کند و زن قصه خود را برای ناظم بازگو می‌کند. داستانِ راز چشم‌هایش.

 

پیوند کوتاه: https://tiaap.ir/dq5fq

About The Author

ساناز کمالی
ساناز کمالی
دانش‌آموخته مترجمی زبان انگلیسی - عضو گروه اجرایی انجمن صنفی مترجمان البرز - مترجم آزاد - دارای سه اثر ترجمه شده در حوزه کودک و نوجوان

No Comments

Leave a Reply