گزارش جلسه نقد و بررسی کتاب «دفترچه ممنوع» اثر آلبا د سسپدس
سی و هشتمین جلسه باشگاه کتابخوانی انجمن ادبی بخوان با ما در تاریخ 1402/02/30 از ساعت 16 الی 18، در دفتر انجمن (خانهباغ فرهنگ و هنر) واقع در پارک نبوت٬ بلوار نبوت٬ کرج با حضور جمعی از اعضا و کتابدوستان استان البرز برگزار شد.
در ابتدای جلسه، مهسا خراسانی درباره این کتاب صحبت کرد و نویسندهٔ آن را معرفی کرد: «آلبا د سسپدس، نویسنده ایتالیایی-کوبایی در سال 1911 در رم به دنیا آمد و در سال 1997 در پاریس دیده از جهان فروبست. پدربزرگش نخستین رئیسجمهور کوبا و پدرش سفیر کوبا در ایتالیا بود که بعدها با زنی ایتالیایی به نام لورا برتینی آلساندری ازدواج کرد و آلبا حاصل این ازدواج است. آلبا د سسپدس پس از ازدواج با یک سرهنگ ایتالیایی به تابعیت ایتالیا درآمد و سالهای زیادی در ایتالیا زیست.
او در دهه 1930 کار روزنامهنگاری را بهشکل حرفهای آغاز کرد. در سال 1935، نخستین رمان خود را نوشت و در همین سال به جرم فعالیتهای ضدفاشیستی در ایتالیا به زندان افتاد و دو کتابش «هیچکس به گذشته برنمیگردد» و «فرار» در دستگاه سانسور فاشیستها توقیف شد. مجدداً در سال 1943 به جرم همکاری با یک شبکه رادیویی مجدداً به زندان افتاد. وی پس از آزادی و در پایان جنگ جهانی دوم به فرانسه رفت و تا پایان عمرش در آنجا ساکن بود.
از برخی آثار او میتوان به «اتاقی به شکل ال»، «از طرف او»، «تازه عروس»، «درخت تلخ» و «عذاب وجدان» اشاره کرد. بهمن فرزانه غالب آثار این نویسنده توانا را به فارسی ترجمه کرده است.»
بعد از این معرفی اجمالی، خراسانی خلاصهای از داستان را بیان کرد و بخشهایی از این کتاب را برای حاضران خواند. او گفت: «رمانهای آلبا د سس پدس، معرف زنان قرن بیستم ایتالیا است، زنانی که در دوران گذار بین زندگی سنتی و مدرنیته دستوپا میزنند و تحتتاثیر دنیای پس از جنگ و تحولات اجتماعی ناشی از آن هستند. در این داستان، زنی به نام والریا که مادر دو فرزند جوان است، با خریدن یک دفترچهٔ جلدسیاه و یادداشت کردن خاطرات روزانهاش ناگزیر میشود شرایط اجتماعی خود را با دیدی دقیقتر مورد بررسی قرار دهد. بهعبارت دیگر، میتوان گفت دفترچهٔ جلدسیاه چشمهای والریا را به روی شرایط و نحوه زندگی خودش باز میکند و از همینجاست که نارضایتی او از اطرافیانش و حتی از خودش آغاز میشود. آگاهی یعنی رنج.»
سپس، مهران دادخواه به ارائه تحلیل ادبی و جامعهشناختی این رمان پرداخت: «شرایط حاکم بر این خانواده برآمده از روش زندگی در دنیای سرمایهداری است. شیوهای از تفکر و کشورداری که شهروندان را در اسارت و بردگی همیشگی نگه میدارد. خانواده والریا درگیر فشارهای اقتصادی یک جامعهٔ جنگزده هستند. والریا نقش یک زن سنتی، مادری فداکار و همسری زحمتکش را بازی میکند، اما هنگامی که شروع میکند به یادداشت کردن خاطرات روزانهاش متوجه شرایط زندگیاش میشود و إحساس نارضایتی میکند. نقطه مقابل والریا، میرلا است. دختر او. دختری جسور و سرکش و درعینحال عاقل و حسابگر که مایل نیست مثل مادرش زندگی کند. او میخواهد زنی موفق و رها و آزاد باشد. میکله، همسر والریا، در دنیای خودش غرق است. او که در زمان جوانی مایل بود به دنیای سینما وارد شود، ناگزیر شده است تن به زندگی خانوادگی بدهد و برای چرخاندن امور خانه در بانک کار کند. به این ترتیب، میکله از آرزوی دیرینهاش دست کشیده است. البته میکله این فداکاری را مدام به رخ همسرش میکشد. ریکاردو، پسر خانواده، درست مانند پدرش، نمادی است از جامعه مردسالار آن دوران اروپا. او فقط به خواستههای خودش فکر میکند و مایل است با محبوبش ازدواج کند، اما قصد دارد این کار را هم با کسب حمایت و کمک از خانوادهاش انجام دهد.»
در ادامه، حضار به ارائه نقطهنظرات و دیدگاههای خود از این رمان پرداختند و درباره آن بحث و گفتوگو کردند. جلسه در ساعت 18 به پایان رسید.
جلسه بعدی در تاریخ 20 خرداد ماه 1402 به نقد و بررسی چهار داستان از صادق هدایت اختصاص دارد.
دربارهی نویسنده:
آلبا د سسپدس (به اسپانیایی: Alba de Céspedes y Bertini) (11 مارس 1911 رم، ایتالیا – 14 نوامبر 1997 پاریس، فرانسه) روزنامهنگار و نویسنده ایتالیایی-کوبایی آثاری همچون «دفترچه ممنوع» و «از طرف او» است.
دربارهی کتاب:
دفترچه ممنوع در مورد زنی به نام والریا است که با شوهرش میکله و دو فرزندش میرلا و ریکاردو زندگی می کند. او خاطرات روزمره خود را در دفترچه ای یادداشت کرده و همیشه نگران است که روزی یکی از اعضای خانواده از وجود این دفترچه مطلع شوند. از این رو دفترچه را در اتاق خود پنهان کرده و تمام رازهای مگوی خود را در آن یادداشت می کند.
اما علت ترس والریا از برملا شدن راز این دفترچه چیست؟ او در برهه ای از زندگی جنگ جهانی دوم را تجربه کرده و اکنون برای گذراندن زندگی به سرکار می رود و در کنار آن به امور خانه و فرزندان نیز رسیدگی می کند. او در یک خانواده کاملا سنتی بزرگ شده و با انتظاراتی که از فرزندان خود دارد گاهی با آن ها دچار تضاد فکری شده و راه آن ها از هم جدا می شود. از این رو تصمیم می گیرد دفترچه ای تهیه کرده و هرچه می خواهد در آن بنویسید. دفترچه ای ممنوع که هیچکس از اسرار او خبردار نشود.
No Comments