بادبادکباز
نام اثر: بادبادکباز
نویسنده: خالد حسینی
مترجم: مهدی غبرائی
ناشر: انتشارات نیلوفر
سال انتشار: چاپ اول ۱۳۸۴
بادبادک باز در بستر وقایع سیاسی و تاریخی یک داستان امروزی را در منطقه خاورمیانه روایت میکند. این رمان با داستانی در افغانستانی نسبتا آزاد در دهه ۱۹۷۰ شروع میشود. داستان دربارة زندگی پسری است به نام امیر که با پدرش در یک عمارت بزرگ در کابل زندگی میکنند. مادر امیر در زمان زایمان از دنیا رفته است و امیر همیشه خودش را در این قضیه مقصر میداند.
در عمارت آنها خدمتکاری به نام علی همراه با پسرش حسن زندگی میکند. پدر امیر علاقة بسیاری به حسن دارد که این موضوع باعث حسادت امیر میشود.یک روز بعد از مسابقه بادبادک بازی حسن برای آوردن بادبادکی که رها شده بود میرود و امیر هم به دنبال او روان شود اما در کوچهای بن بست حسن مورد آزار بچههای قلدر محل قرار میگیرد و امیر هم که نظارهگر آن اتفاق است در جایی پنهان میشود به حسن کمکی نمیکند اما بعد از آن به خاطر عذاب وجدانی که داشت نمیتوانست حسن را در خانهاشان تحمل کند بنابراین به حسن تهمت دزدی میزند تا پدرش مجبور شود آنها را از خانه بیرون بیاندازد.
سالها میگذرد و بعد از حملة روسها به افغانستان امیر به همراه پدرش به امریکا فرار میکنند. او در آنجا بزرگ میشود و ازدواج میکند اما عذاب وجدان هیچ وقت او را رها نمیکند و بعد از گذشت سالها به خاطر مسالهای مجبور میشود به پاکستان برود. در آنجا به واقعیتی پی میبرد که زندگیاش را دگرگون میکند.
درباره نویسنده:
خالد حسینی ،نویسندة افغانی امریکایی است که در سال ۱۳۴۴ در کابل به دنیا آمد. پدرش دیپلمات وزارت خارجه افغانستان بود و مادرش آموزگار زبان فارسی دری. در سال ۱۳۵۵ پدرش از طرف وزارت خارجه ماموریت گرفت که به همراه خانواده به فرانسه برود، به این ترتیب کودکی خالد در فرانسه سپری شد. بعد از کودتای خونین کمونیستی در افغانستان و حمله ارتش سرخ شوروی به این کشور پدر خالد در سال ۱۹۸۰ میلادی از سفارت عزل گشت و خانوادة حسینی به عنوان پناهندة سیاسی به کشور امریکا مهاجرت نمودند. خالد در سال ۱۹۸۸ میلادی مدرک لیسانس خود را در رشتة زیست شناسی دریافت کرد و سال بعد وارد دانشگاه پزشکی شد ودر سال ۱۹۹۳ مدرک پزشکی خودر را از دانشگاه دریافت نمود. خالد بین سالهای ۱۹۹۶ و ۲۰۰۴ میلادی دورة کارآموزی خود را در رشتة پزشکی داخلی در بیمارستانی در شهر لس آنجلس گذراند. او در سال ۲۰۰۱ در حالی که مشغول گذراندن دوره کارآموزی خود بود، شروع به نوشتن اولین رمان خود به نام بادبادک باز کرد. رمانی که او را به عنوان یک نویسنده به جهان شناساند. طبق گفتة خودش این رمان، سی بار از طرف انتشارات مختلف رد شد و خود نویسنده هم انتظار موفقیت چندانی برای کتابش را نداشت اما از هیچ تلاشی برای چاپ رمانش فروگذار نکرد و سرانجام با تلاش بسیار در سال ۲۰۰۳ کتاب چاپ شد و به موفقیت چشمگیری رسید.کتاب بادبادک باز رکورد یکی از پرفروشترین کتابهای جهان را از آن خود کرد و به عنوان سومین کتاب پرفروش همان سال معرفی و در ۴۸ کشور جهان منتشر شد و بدین ترتیب موفقیت بزرگی را برای ادبیات افغانستان در صحنه بینالملی رقم زد.
مترجم:
مهدی غبرائی، متولد سال ۱۳۲۴ در لنگرود است . وی داری مدرک لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران میباشد. از سال ۱۳۶۰ به طور حرفهای به کار ترجمة ادبی پرداخته است.او در انتخاب کتاب برای ترجمه وسواس بسیاری به خرج میدهد و در صورتی مسئولیت ترجمه یک اثر را میپذیرد که بتواند با فضای فکری نویسنده و زبان مبدا به خوبی ارتباط برقرار کند.مهدی غبرائی یکی از پیشکسوتان عرصة ترجمه است که آثار فاخر و پرفروشی را از نویسندگان صاحب سبک ترجمه کرده است. آثاری چون : کافکا در کرانه و چوب نروژی اثر هاروکی موراکامی، کوری اثر ژوزه ساراماگو برنده نوبل سال ۱۹۹۸، بادبادک باز و هزار خورشید تابان اثر خالد حسینی، هرگز رهایم مکن اثر کازئو ایشی گورو برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۷، میلیونر زاغه نشین اثر ویسکاس سواروپ، بلندی های بادگیر اثر امیلی برونته، این ناقوس مرگ است اثر ارنست همینگوی و بسیاری از آثار فاخر دیگر.
مهدی غبرائی معتقد است« ترجمه دریچهای است به جهان. به راستی دریچهای که میتوانیم جهان پیرامون خود را ببینیم .در مورد این که ترجمه هنر است یا فن ، باید بگویم؛ در جایی به هنر پهلو میزند. به ویژه زمانی که سر و کار مترجم با ترجمة ادبی است. ترجمه ادبی باید از لحاظ لحن،کلام و زمان با زبان مبداء مطابقت داشته باشد به طوری که اگر نویسنده قرار بود به زبان مقصد بنویسد همان گونه مینوشت که ترجمه شده است. رعایت اصل امانت داری نیز بسیار حائز اهمیت است. در واقع، ترجمه یک کار مکانیکی است و اصل را باید تحت اللفظی یعنی همانطور که نویسنده نوشته به زبان خود ارائه کرد تا مخاطب متوجه حضور مترجم در متن نشود. مترجم باید دانشش را به روز کند و همیشه در این امر پیشتاز باشد. باید بسیار مطالعه کند، مطالعهای روزافزون در رشتهای که کار میکند.مترجم در ترجمة اثر نقش بسیار مهمی دارد. مترجم در انتقال گنجینة ادبی نویسنده سهیم است و اگر او تسلط لازم را به دو زبان داشته باشد این مهم را به خوبی انجام میدهد.
کیفیت ترجمه:
به نظر من ترجمة کتاب بادبادک باز بسیار شیوا و روان است .کتاب بسیار خوشخوان که خواننده به راحتی با خود همراه میکند.
دلیلی که باعث شد من این کتاب را انتخاب کنم، سختی و مشقتی است که افغانها در طول این سالها کشیدهاند و متاسفانه همچنان نیز ادامه دارد. بسیاری از آنها به خاطر جنگ مجبور به مهاجرات شدهاند. سالهاست که تعداد زیادی از این مهاجران هموطن ما هستند. بسیاری از آنها در این کشور به دنیا آمدهاند و در این جا بزرگ شدهاند و ازدواج کردهاند و صاحب فرزند شدهاند اما متاسفانه هم خودشان و هم فرزندانشان از حقوق شهروندی محروم هستند حقوقی چون داشتن شناسنامه، حق تحصیل، داشتن شغل دلخواه و بسیاری حقوق دیگر.
امیدوارم روزی نه تنها افغانها بلکه تمام انسانها به حق و حقوق خود برسند و از یک زندگی آزاد بهرهمند شوند.
منیژه جلیلی
No Comments