نقد “استانبول استانبول”
جلسه نقد رمان «استانبول استانبول» اثر بورهان سونمز با ترجمه سرکارخانم مژگان دولت آبادی در تاریخ 20 دیماه 97 با حضور جمعی از علاقهمندان به کتاب با نقد موشکافانه سرکار خانم فائزه صادقی در دفتر انجمن صنفی مترجمان البرز برگزار گردید.
استانبول استانبول اثر بورهان سونمز نویسندهی اهل کشور ترکیه است. وی که موفق به اخذ چند جایزه ادبی مختلف شده است٬ رمان « استانبول استانبول» را در سال ۲۰۱۵ میلادی به رشته تحریر در آورد و در سال ۲۰۱۸ موفق به کسب جایزه EBRD Literature Prize برای این کتاب شد. رمانهای سونمز به سیوشش زبان مختلف ترجمه شدهاند. استانبول استانبول را مژگان دولتآبادی به فارسی برگردانده است.
ماجرای این کتاب بر اساس زندگی چهار زندانیِ در بند است. دایی کوهیلان٬ دمیرتای٬ دکتر و کامو سلمانی. این چهارنفر در اعماق یک زندان زیرزمینی و در یک سلول تاریک و نمور در حبسند و در فواصل مختلف به اتاق شکنجه منتقل شده و دوباره به سلول بازگردانده میشوند. پس برای اینکه بتوانند چنین درد و رنج جسمی و روحی را تاب بیاورند٬ شروع میکنند به روایت قصه برای یکدیگر. قصهگویی این چهار نفر حال و هوای قصههای هزار و یک شب را دارد. قصهگویی به هدف به تعویق انداختن یا قابل تحمل کردن سرنوشتی محتوم و گریزناپذیر. از جنبهی دیگر میتوان تاثیر « دکامرون» اثر بوکاچیو را نیز در این اثر شاهد بود. در این داستان هفت زن و سه مرد برای گریز از بیماری همهگیر طاعون٬ فلورانس را ترک کرده و به خانهای ییلاقی در اطراف شهر میگریزند و سپس برای منحرف کردن ذهن خود از خطری که تهدیدشان میکند به قصهگویی روی میآورند.
چهار شخصیت داستان٬ گرچه سنخیت و شباهت چندانی به یکدیگر ندارند٬ اما به واسطهی رنج و درد مشترکشان٬ به هم نزدیک میشوند و حتی از همدیگر به هر نحو ممکن حمایت میکنند.
حوادث این کتاب٬ همانطور که گفته شد٬ در استانبول رخ میدهد. استانبولی که مملو است از سلولهای بیشمار و هر سلول خود٬ یک استانبول است. درخلال قصههای این چهار زندانی حس میکنیم در استانبول هر چقدر درد و رنج و امید و ناامیدی روی زمین هست٬ همانقدر نیز رنج و محنت – و البته امید – در سلولهای زیرزمینیاش وجود دارد. استانبول مصداقی است از خودآگاه و ناخودآگاه انسان. استانبولِ روی زمین٬ نماد خودآگاه و استانبولِ زیرِ زمین٬ مظهر ناخودآگاه بشر است و البته در واقعیت هر دوی این جنبهها به یک ماهیت وجودی بازمیگردند.
بورهان سونمز در این اثر٬ با تلفیق حکایتها٬ طرح معما و نقل داستانهای رازآلود٬ سبک روایت شرق و غرب را به هم پیوند زده است و در حقیقت از شیوهی قصهگویی مشرق زمین و مغرب زمین توامان الهام گرفته است. با وجود آنکه فضای داستان در محیطی پر از درد و رنج جسمانی و روحی رخ میدهد٬ اما بازهم « امید» وجود دارد و نویسنده توانسته با شیوهی خاص داستانسرایی از تیرگی و ناامیدی مطلق در سرنوشت قهرمانان داستان بکاهد. شاید سونمز تلاش میکند خواننده را متقاعد کند به مقاومت و تاب آوردن دربرابر درد و رنج و بیعدالتی.
نکتهی دیگر آنکه سبک روایت هر چهار راوی بسیار به یکدیگر شبیه است. شاید نویسنده با خلق چنین تشابهای به ذات واحد انسانها به طور کل اشاره دارد و شاید نیز به این موضوع اذعان دارد که رنج و درد انسانها در هرکجای جهان که باشند بیشباهت به یکدیگر نیست.
در سلول مقابل این چهارزندانی زنی اسیر است به اسم زینهسودا. زینهسودا یا نمیتواند و یا نمیخواهد حرف بزند. سکوت او ابدی است و در عینحال تامل برانگیز. او بدون بر زبان آوردن کلامی٬ سعی میکند با زندانیان سلول مقابل ارتباط بگیرد٬ دلداریشان دهد و از حال و روزشان با خبر شود. سکوت او در تقابل با پرگویی همسایگانش٬ حس و حال خاصی به راهروهای تاریک و سلولهای تنگ و مخوف این زندان میدهد. زینه سواد نمادی است از روح زنانه و تقابلی است با دنیای مردسالارانه. شاید وجود بیصدای اوست که اندکی بر این فضای خشن مردانه٬ رنگی از لطافت میبخشد.
آشنا شدن با قهرمانان استانبول استانبول صبر و حوصلهی خواننده را میطلبد. در فصلهای اول خواننده میداند که با چهارزندانی سیاسی روبرو است٬ شرایط کنونی و رنج و دردشان را مشاهده میکند؛ اما از جزییات اطلاعی ندارد. همانطور که داستان جلو میرود٬ در خلال قصههایی که هر یک از این چهار راوی برای یکدیگر بیان میکنند٬ خواننده نیز با لایههای پنهان روح آنها آشنا شده و در داستان زندگیشان سهیم میشود.
استانبول استانبول از انسان قصهگو صحبت میکند. انسانی که در قالب قصه سعی دارد از واقعیات تلخ زندگی – حتی برای لحظهای کوتاه – بگریزد. این کتاب قصهی استانبول است. شهری که در سطح زمین مثل زنی زیبا و طناز کنار تنگهی بسفر خودنمایی میکند٬ اما ماهیت دوگانهای دارد. استانبول فرزندانش را اسیر و شکنجه میکند. روی دیگر این شهر در اعماق زمین چون ساحرهای بدطینت نمادی است از پلیدی و پلشتی.
داستان سیاه است٬ اما سیاهنمایی نمیکند. همانطور که ذکر شد٬ در میان روایات مختلف و در اعماق سیاهچال مخوفی که این چهار زندانی در آن محبوسند٬ بازهم بارقهای از نور حس میشود که گواهی است بر وجود امید٬ انسانیت٬ تلاش و مبارزه در راه آزادی.
استانبول استانبول کتابی است تامل برانگیز با لایههای پنهان بسیار. شیوهی روایت خاص و فضای ویژهای دارد که ذهن خواننده را از ابتدا تا انتها به دنبال خود میکشد.
نقد از فائزه صادقی
No Comments